مهربان

یه وبلاگ برای حرف های دل مهربان بانو

مهربان

یه وبلاگ برای حرف های دل مهربان بانو

مهربان

یه 👧دختر 👧 آروم

منوی بلاگ
کلمات کلیدی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

سلام

دیروز شیفت عصر بودم.از یکی از پرستارها پرسیدم فلان پرستار مجرده‌؟

گفت آره.

تعداد مجردها رو شمردیم.خیلی تعداد زیاد بود حتی سر پرستارمون هم مجرده.

نمی دونم چرا ولی ناراحت شدم.خانمی که می تونست تا الان بچه و نوه داشته باشه و سرش شلوغ باشه هنوز مجرده.

تو خانواده برتر خیلی صحبتش شده در مورد مجرد موندن ولی تا حالا از نزدیک شاهدش نبودم.

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۸ ، ۱۹:۱۶
مهربان بانو

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۸ ، ۰۱:۳۴
مهربان بانو

سلام.

این پست رو ایجاد کردم که در رابطه با چادر با دوستانی که علاقه دارن به این موضوع صحبت کنیم.

چرا چادر؟چه فرقی بین خانم چادری و بی حجاب هست و هر سوالی که به ذهنتون می رسه.

از خانم های چادری دعوت می کنم که به جمع ما اضافه بشن.

 

 

 

 

 

۱۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۲ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۱۰:۵۶
مهربان بانو

سلام

یه نفر هست که به وبلاگ من خیلی سر می زنه.

زود تند سریع همینجا خودشو معرفی کنه😊

هر روز بیشتر از ۱۰ بار می یاد وبلاگ.

خب خودت رو معرفی کن بدونم کی هستی که انقدر مشتاق وبلاگ منی😊

انقدر پیگیر.

کنار آی پی هم علامت کشور آمریکاست از ashburn آمریکا.

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۱۶:۳۴
مهربان بانو

سلام

امشب فیلم عرق سرد رو دیدم.واقعا افسوس خوردم به حال جامعه مون که به آقایون انقدر قدرت داده که بتونن خیلی راحت مانور بدن و  از اون قدرت سوءاستفاده کنن.اعصابم خورد شد ناراحت شدم😕

چه جامعه ای هست که داریم آخه😒😒😒😒

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۰۰:۳۸
مهربان بانو

سلام

دیروز صبح یکی از اون شیفت های سنگین بود.یکی از مریض ها لوله رو که به دستگاه وصل بود از دهنش درآورد.دوباره کاری شد.برای من که پرستارش بودم مسئولیت داشت که چرا حواسم نبوده مریض این کارو کرده.انقدر بهش دارو می زدم تا هوشیار نشه خودمم خسته می شدم.

این بیمار با بیمار دیگه ای که به من داده بودن انقدر دیگه ترشحات داشتن بوی بد گرفته بودن😷

یکیشون که چشم هاش باد کرده بود انگار آب رفته بود تو پلک هاش. دخترش وقتی اومد ببینتش همش گریه می کرد بالاسرش.

در عرض کمتر از نیم ساعت دو تا مریض  همون سمتی که مریض های من بستری بودن، فوت شدن.

مریض منم که لوله رو از دهنش درآورده بود.

یعنی پرسنل باید همزمان به کار سه تا مریض بدحال رسیدگی می کردن.

واقعا پرستارهای خوبی تو بخشمون داریم.بدون اینکه من چیزی بگم خودشون اومدن کمکم کردن.

یکیشون گفت این آنژیوکت خوب نیست سرم داره زیرپوستی می ره.

دوباره باید رگ بگیری از بیمار.

از پرستار عادی گرفته تا سرپرستار و مسئول بخش اومده بودن به من کمک می کردن که رگ بگیریم.بالاخره چند نفری یه رگ گرفتن تو دست چپش یه چند نفر دیگه هم از پای راستش رگ گرفتن واسم.

با اون خستگی حالا باید عصر هم می موندم بیمارستان.

دیگه بعدازظهر هم کمر درد گرفته بودم هم پا درد.

تازه بیمارها رو شب می خواستم به پرستار شیفت شب تحویل بدم گفت چرا x و y و ...  این کارها رو انجام ندادی فلان کار رو انجام بده بعد برو😐😐

رفتم تو دفتر تقسیم کار نگاه کردم دیدم ای وای باید بیمارهامو به این پرستاره که مو رو از ماست می کشه بیرون تحویل بدم.

استرس گرفتم آخر شیفت تند تند گزارش هامو نوشتم.

ولی واقعا قدر این پرستارها رو بدونید.خیلی زحمت می کشن.

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۰۰:۵۵
مهربان بانو

 

 

 

 

 

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۹
مهربان بانو

   

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۸ ، ۱۵:۲۹
مهربان بانو

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۸ ، ۲۱:۰۴
مهربان بانو

 

چه آرامشی داره این آهنگ😍

به به😋😂

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۰۲:۱۷
مهربان بانو