مهربان

یه وبلاگ برای حرف های دل مهربان بانو

مهربان

یه وبلاگ برای حرف های دل مهربان بانو

مهربان

یه 👧دختر 👧 آروم

منوی بلاگ
کلمات کلیدی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام.

امروز از اول صبحی اعصابم خورد شد.زنگ زدن گفتن امروز نیرو کم داریم شیفت می یای؟منم گفتم باشه می رم ولی بعدا پیش خودم گفتم شیفت هام زیاد بوده این ماه خب یکی دیگه شیفت بره.زنگ زدم به مسئول شیفت صبح گفت که حالا شما بیا ، سرپرستار باید یه فکری کنه به جای کمبودها.

همینطور که داشتیم صحبت می کردم یه دفعه صدای کوبیده شدن شنیدم(جا داره بگم که من و مادرم تو ماشین نشسته بودیم من جای راننده بودم پدرم ماشینشو به من داده بود یه کاری داشتم با مادرم رفته بودم انجام بدم.)

یه راننده ای خیلی خونسرد زد به ماشین و فرار کرد منم اصلا فکرشو نمی کردم طرف انقدررررر بووووووق باشه که راحت بزنه و فرار کنه.

مادرم پیاده شد آخر شماره پلاک رو دید.بعد که دقت کردیم همسایه روبه رویی دوربین داشت خونه شون زنگ زدیم که اگه رفتیم شورای حل اختلاف همسایه همکاری کنه دوربینو نشون بده.

خلاصه از صبح انگار بد آوردیم.عصر امروزم که باید شیفت برم😕

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۸ ، ۱۱:۵۱
مهربان بانو

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۰
مهربان بانو

 

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۲۰:۱۷
مهربان بانو

سلام.

تو این مدتی که اینترنت ها رو قطع کردن فکر کردم کلا نمی تونم بیام وبلاگم رو چک کنم پیام ها رو جواب بدم چون همیشه عادت کرده بودم اول تو گوگل " بیان ورود " رو تو گوگل سرچ کنم بعد بیام وبلاگم.

الان یادم اومد خب چه کاریه، می تونم www.bayan.ir  رو  بالای گوشی سرچ کنم.

این شد که در اولین فرصت گفتم یه پیام بزارم و بگم که من حالم خوبه😃

امیدوارم شماها هم حالتون خوب باشه.وبلاگمو که چک کردم دیدم به به😋 تعداد دنبال کننده هامم زیادتر شده😊

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۲۱:۲۶
مهربان بانو